سونو + چکاپ دهم
هفدهم برای سونو و چکاپ دیگه راهی شدیم مثه همیشه عزيزام مامان مهربون و مهدی همرام بودن چقد ذوق داشتم برای دیدن روی ماه پسرم اولین نفر نوبتم بود با دلشوره عجیبی دراز کشیدم و مثه سونو اول یه کوچولو لباسمو دادم بالا که دکتر گفت کامل بزن بالا این یعنی پسرم خیلی بزرگ شده بود برا دیدن باید به همه جای شکمم میرفت دیگه اون موش کوچولوی 210 گرمی نبود حالا دیگه 2900گرم شده بود دکتر واقعا زیبا برام توضیح میداد به دکتر گفتم یه عکس خوشگل از صورت نینی بهم بده اما پسر ناقلا دو تا دستشو مشت کرده بود و گذاشت جلو چشماش و دکتر هرکار کرد نذاشت صورت مثه ماهشو ببینیم مامان و مهدی هم فقط به مانیتور نگاه میکردن بلکه این شیطون بلا خودشو نشون بده اما بازم ناکام موندیم اخه مامی میدونی چقد به دکتر گفتم سونو بنویس اما نمینوشت و میگفت نیازی نمیبینم بالاخره ماما برام نوشت اما بازم پسرمو ندیدم میدونم خیلی عجولم ولی چه میشه کرد اما تا 20 روز دیگه زیباترین هدیه الهی رو میبینم و امیدوارم خدا بقیه این روزای باقیمونده رو هم کمکم کنه و زایمان راحتی داشته باشم....بعد سونو رفتم دکتر همه چی خوب بود و نوبت بعدی رو 2شهریور زد که احتمالا اخرین ویزیت قبل بارداری میشه و دفعه بعدیش میرم که با نینی بیام ...
خدای من پسرمو سالم بهم ببخش خدای من حتی از زردی هم میترسم فقط و فقط سالم میخوامش....