مانياد منمانياد من، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

مامان و نی نی

خدایا به من بگو چرا ؟؟؟؟

1394/6/22 19:34
نویسنده : مامان الهام
857 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم به دنیای ما اومد و شیرین ترین ترین لحظات زندگی رو برام رغم زد اما خوشحالی من خیلی طول نکشید و بابایی مهربون و عزیزتر از جونم داره با یه مریضی سخت مبارزه میکنه از نظر دکترا دیگه خیلی دیر شده و حتی درمانش رو هم شروع نمیکنن و میگن شکنجه ش ندین خدایا اخه چرا خودت میدونی این مرد چقد پاکه و چقد برای همه خانواده ش زحمت کشیده حقش این نبوده نمیدونم میتونم به معجزه خدا ایمان داشته باشم ؟ واقعا میشه ؟باور نمیکنم ای کاش خواب باشم . بیدار بشم و بفهمم این جای زندگیم خوابی تلخ بود که تموم شد خدایاااااااااااااا چراااااا؟؟؟؟قیافه رنجورش از جلوی چشمام کنار نمیره و گریه است که امونم نمیده امروز فهمیدم به من گفتن زخم معده است !!!!!!!خدایا تمومش کن دیگه نمیتونم و نمیکشم اینجای حکمتت رو...

قیافه معصوم پسرم دلم رو ریش میکنه میخواستم خاطراتت رویایی پسرم رو ثبت کنم اما توانش رو ندارم ....خدایا به ما و مخصوصا مادرم صبر و تحمل بده و معجزه خودت رو نشونمون بده

از همه دوستای گلم میخوام با قلب پاکشون برای بابایی من دعا کنن

من به باباي مامانم ميكم بابايي ...من اولين نوه باباييم هستم و بسيار بهم وابسته ايم.........

پسندها (1)

نظرات (8)

خاله ی نی نی
22 شهریور 94 22:29
الهی خاله دور سرش بگره... من به معجزه ی خدا ایمان دارم... بابایی من خوب میشه... ای خخخخخخخخخخدا.............
مامان فاطمه
23 شهریور 94 14:07
سلام عزیزم. بادیدن این پست خیلی شکه شدم و خیلی ناراحت. عزیزم در تموم لحظاتت به خدا ایمان داشته باش و توکل کن و بدون خدایی که نه ماه پسرت رو حفظ کرد و به سلامت اونو به شما داد همون خدا حافظ پدر مهربونته. پدر و مادر عزیزترین های ما رو زمینند. خدا پدر بزرگوارتو حفظ کنه و سلامتی دوباره به ایشون ببخشه. امیدوارم روزهای خوب و خوشی رو پسرت در کنار پدربزرگش بگذرونه
مامان الهام
پاسخ
مانياد اولين نتيجه بابايي منه
حدیث
23 شهریور 94 18:53
الهام جونم غصه نخور عزیزم متاسفانه این دنیا خیلی نامرده نمیذاره آدم خوشی هاش کامل باشه لعنتی من پدرم و از دست دادم و میدونم که چقدر دردناکه امیدوارم خدای مهربون نظری بهشون بکنه و چندین سال سایش بالای سرتون باشه, آمین, ببوس مانیاد جونو
مامان الهام
پاسخ
بابايي باباي مامانمه
مامان یکتا
23 شهریور 94 20:18
خیلی ناراحت شدم. ان شاالله بلا به دوره .. به رحمت و مصلحت خداوند امیدوار باشید. من دعا میکنم ........ مراقب مانیادعزیزم باشید.
مامان سمیرا
25 شهریور 94 2:44
اشک تو چشام جمع شده... خدایا خودت شفا بده همه ی عزیزای مریض رو
مهسا مامی رها
4 مهر 94 18:30
خیلی ناراحت شدم یا خوندن این پست.. امیدوارم هر چه زودتر حالشون خوب شه شاهد شیطونیا و شیرین زبونی های مانیادش باشه
مامان الی
6 مهر 94 9:45
خدايي شوكه شدم ، انشااله پدربزرگت زودتر بهبوديشون رو به دست بيارند، براشون دعا ميكنم گلم، توكل به خداي مهربون داشته باش
مامانی سارا و بابا جون رضا
11 مهر 94 13:42
الهیییی عزیزم.انشالله زودتر خدا شفاشون بده.
مامان الهام
پاسخ
ايشالله