سونوی nt
کوچولوی دلبر من دوشنبه 11اسفند ساعت 6:30صبح حرکت کردیم برای انجام ازمایشات و سونو...ساعت تقریبا نزدیک 8 بود که رسیدیم اول رفتیم ازمایشگاه پارس برا ازمایش قند و تیروئید بعد مرحله اول خونگیری یه لیوان محلول گلوکز دادن خوردم خیلی سخت بود گفتن 1ساعت بعد برا مرحله دوم بیا...بعدش رفتیم ازمایشگاه پاستور برا ازمایش ژنتیک که گفتن حتما باید سونوی ntداشته باشی رفتیم سونوگرافی نژاد قلی که منشی گفت نوبت نداره ما ازش خواهش کردیم چون از راه دور میایم مارو بفرسته اونم قبول کرد دکتر ساعت 9:30 اومد این بین تا دکتر بیاد رفتم مرحله دوم ازمایش قند رو دادم خوبیش این بود که 2تا ازمایشگاه و سونو خیلی نزدیک هم بود ...خانم منشی لطف کرد منو ساعت 10 فرستاد بعد دراز کشیدن دکتر اومد نینی عزیزمون رو به من و مهدی نشون داد دکتر خیلی با حوصله تمام اعضای بدن چشمای نازت بینی و لبات ,ستون فقرات دست و پاهای کوچولوت رو نشون میداد دستای کوچولو رو برده بودی بالا سرت و پاهات رو جمع کرده بودی... من و بابایی تمام مدت با ذوق به مانیتور نگاه میکردیم و گاهی با لبخند هم و نگاه میکردیم وقتی دکتر صدای تالاپ تلوپ قلب تو برامون گذاشت دیگه انگار دنیارو بهم دادن خیلییییی لذت بخش بود...دکتر بدون اینکه تاریخ اخرین سیکلم رو بپرسه طبق رشد جنین سن بارداریم رو 13هفته و تاریخ زایمان 15 شهریور تخمین زد...دکتر سعی کرد جنسیتتو تشخیص بده اما نتونست چند تا ضربه به شکمم زد اما نشد بفهمیم تو مانیاد مامانی یا ملورین مامان...بعد سونو رفتیم ازمایش ژنتیک دادیم با یه دنیا خوشحالی اومدیم خونه هی میرم سونو رو میبینم و ذوق میکنم تا ابد دوست دارم نینی دوست داشتنی من