مانياد منمانياد من، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

مامان و نی نی

دل نگرانی های من + پنجمین چکاپ

1394/1/24 20:34
نویسنده : مامان الهام
366 بازدید
اشتراک گذاری

روزایی که گذشت روزایی پر از استرس بود روزایی که گریه همراه همیشگی من بود من همیشه از سردردام مینالیدم سرم اروم نمیشد هروقت میرفتم دکتر فشارم خوب بود تا روزسیزده بدر فشارم 14/8بود بهش توجه نکردم فکر میکردم از سروصدای زیاد... تا اینکه برا تشکیل پرونده و زدن واکسن کزاز نوزدهم رفتم مرکز بهداشت و ماما بعد گرفتن فشارم گفت بالا و خطرناک اینقد حرفای وحشتناکی زد که من ومامانم فقط گریه میکردیم بعد بهداشت رفتم فروشگاه نزدیک خونمون یه جفت کفش برا نینی خریدم تا به خودم ثابت کنم که مانیاد مامان همیشه پیشم میمونهمحبت تا 3روز روزا مرکز بهداشت و شبا میرفتم بیمارستان تنها حسن این روزا و شبا شنیدن صدای قلب دلبندم بود و شنبه بیست ودوم اون ماما که نمیدونم چی بهش بگم بهم گفت سریع برو دکتر قلب فشارت 15/9... من و مهدی عزیزم گریه کنان راهی مطب دکتر خودم شدیم وقتی رسیدیم اول از همه جواب ازمایش قند گرفتیم و خداروشکر خوب بود و یه نفس کشیدم که حداقل این مشکلو ندارم وقتی وارد مطب شدم خانوم دکتر معاینات روتین رو انجام داد و گفت همه چی نرمال حتی فشارم هم 12/8بود و از نظر دکتر خوب بود جواب ازمایش غربالگری دوم هم خوب بود و ازمایشات ادراری که برا فشار داده بودم خوب بود دکتر ارامش خاصی بهم داد و گفت نمک. برنج .چربی ممنوع و کلی چیزای دیگه....متاسفانه وزنم هم بیشتر از معمول بالا رفته و برا همین قرصای ویتامین نباید بخورم و گفت از نظر من فعلا مشکل حادی نداری و با مراعات غذایی میتونی کنترلش کنی و باید بیشتر استراحت کنی..من و مهدی جون قرار بود این هفته بریم دبی هم حال و هوام عوض شه هم برا دلبندم خرید کنیم اما متاسفانه به خاطر این مشکل ترجیح داده شد که نریم ... این روزا گریه همدم من بود مهدی جون نگرانی تو چشماش موج میزد تو تمام لحظات با من بود و کارشو کلا بیخیال شده بود...مهدی یه دستگاه فشارسنج دیجیتالی خرید که همیشه چک کنم و من خیلی ازش استفاده میکنم مهدی میگه اینقد فشارتو نگیر ضرر داره اما دست خودم نیست خدارو شکر با مراعات غذایی بی نمکی که میکنم حالم خیلی بهتره اما اصلا این بی نمکی برام مهم نیست اخه یه گلوله نمک تو دلم دارم که عاشقشم و حاضرم براش هرکاری کنم مانیاد عزیزم تو خوب باشی منم خوبم تنها نگرانیم تویی سفت به من بچسب اخه مامانی بدون تو میمیره...این روزا فهمیدم یه دکتر خوب و اروم چقد میتونه واسه روحیه خوب باشه اون ماما با حرفای استرس زایی که بهم میزد فشارم و بالا میبرد...نمیفهمید داره چی میگه مستقیم گفت جز باردارای پرخطری و باید بری دکتر قلب خوفی که تو دلم انداخت بیشتر مریضم کرد نمیگم مشکلی ندارم اما میتونست مثه دکتر خودم با ارامش بهم بگه با تغذیه مناسب کنترلش کن و خدارو شکر همینم شد من الان خیلی خوبم...این روزا فهمیدم مادر بودن یعنی چی یعنی با گریه از خدا خواستن که برا فرزندت هیچ اتفاقی نیوفته و هر مرض و بیماری سر خودت بیاد دلبندت هیچی نشه این فسقلی این روزا معنای مادرو بهم فهمونده...مادر عزیزم تازه فهمیدم چه فرشته ای هستی و من قدرتو نمیدونم خیییلیییی دوست دارم...همه خانواده ام خیلی نگرانم هستن خواهر گلم روزی چند بار زنگ میزنه و میگه فشارت چنده؟از راه دور نگرانمه المیرای عزیزم به فکر درست باش من و مانیاد خوبیم خداروشکربوس

این روزا بیشتر از قبل با نی نی حرف میزنم بمیرم براش که بیشتر صدای گریه مامانشو شنیده  قول میدم که جبران کنم و از این به بعد با عشق و امید برات حرف میزنم محبتعزیزم مامانی از اسم مانیاد راضی هستی هرچی گشتیم فقط از این اسم و مسیحا خوشمون اومده و مانیاد رتبه اول و اورده امیدوارم وقتی واسه خودت مردی شدی از اسمت راضی باشی...

خدای مهربونم خودت نینی رو بهم دادی خودتم مراقبش باش...

پسندها (5)

نظرات (8)

مامان سمیرا
25 فروردین 94 15:03
عزیزم .... مامای پزشک خانواده ی منم اصن خوب نبود .منم دیگه نرفتم پیشش... به خودت فشار نیار . حساس هم نباش زیادی ایشالله که به سلامتی به دنیا میاد
مامان الهام
پاسخ
مرسی اره واقعا مستقیم بهم گفت با این وضعیت زایمان زودرس میگیرییا شایدم بچه تو شکم مادر خفه شهبار اول و اخرم بود که پیشش رفتم تنها حسنش این بود که من بیشتر مراعات میکنم
kosar
25 فروردین 94 17:15
خاله جونم آپم خوشحال میشم بهم سربزنید...
مامان مریم
25 فروردین 94 23:56
عزیزم چقدر ناراحت شدم این شالله که مشکلی نیست وبعضی آدم ها این مواقع فقط استرس وارد میکنند ولی شکر خدا دکترت گفته که چیزی نیست وحتما با مراقبت حل میشه واقعا من هم وقتی حالم بد میشد فقط میگفتم خدا یا بچم چیزیش نشه همه درد ها برای من عزیزم اسمش خیلی قشنگ دوست خوبم خیلیییییییی مواظب خودت و نینی باش
مامان الهام
پاسخ
حس عجیبی مادر شدنهنوز ندیده اینقد عاشقیم انشاالله که کوچولوتو به سلامتی اغوشت بگیری
سارا
26 فروردین 94 1:39
الهییی عزیز دلم.قربون دلت.میفهمم حال اون روزاتو.ایشالله با مراعات همه چیز به خوبی پیش میره دوست گلم
مامان الهام
پاسخ
انشالله سارا جونمراقب خودت و بنیتا کوچولو باش
اروغوان مامان
28 فروردین 94 15:00
سلام عزیزم مرسی که اومدی به وبم . انشالله خدا نی نی نازت رو حفظش کنه
مامان الهام
پاسخ
انشالله عزيزمهمينطور نيني شمارو
صبا
31 فروردین 94 11:40
وااااااای ان شاالله که هیچ مشکلی پیش نیاد واسه خودت و مانیاد عزیزم...خیلی ناراخت شدم واست الهام جوووووووون برو مسافرت روحیت عوض شه واسه مانیاد لباسای خوشششششششششششگل بخر وووووووووووووووووویییییی کی دنیا میااااااااااااد شازدمون؟
مامان الهام
پاسخ
انشاالله شهریور دنیا میاد
پانیذ
31 فروردین 94 12:45
خدا رو شکر که خوب هستی. این خانمه که ماما بوده. بعضی وقتا خود دکترا هم یه حرفی می زنن که زیر و روت می کنه و داغون می شی. حالا شکر خدا که خودت و نی نی رو به راهین. ان شاالله سالم و سلامت میاد بغلت
مامان الهام
پاسخ
مرسی پانیذ جان
مامان یکتا
31 فروردین 94 13:29
سلام مامان الهامی .. مبارکه .. نی نی گل پسره .. تاج سره .. مبارکه ... مبارکه. عزیزم خدا بزرگه .. گریه نکن .. استرس نداشته باش که این کارو بدتر میکنه. میدونی هر وقت استرس داشته باشی و ناراحت باشی ضربان قلبت تند میشه و مانیاد عزیزت این تغییرو حس میکنه و اونم نگران میشه و میترسه .. که چی شد صدای آروم و منظم قلب مامان جونیم یهو تند شد. قرآن خوندن رو تو برنامه ی روزانه ت بذار. همراه با معنی .. خیلی آرومت میکنه و کمکت میکنه .. ان شاء الله فشارت نرمال میشه. میدونی استرس بدترش میکنه. فقط آهنگهای آروم و قرآن گوش بده و به روزای خوب فکر کن. همون خدایی که مانیادرو بهتون بخشیده خودشم حفظش میکنه. تو وظیفه ای جز رژیمم مناسب گرفتن و حفظ آرامشت نداری. دعا میکنم برات گلم.
مامان الهام
پاسخ
سلام عزیزمممنونم از راهنمایی خوبت و دلداری دادنتانشاالله خدا همه نینی کوچولوهارو حفظ کنه وسالم به مامان و باباها ببخشهبوس واسه محیای دوست دآشتنی و مامانش