دومین چکاپ دکتر بعد بارداری
دیگه بیشتر از این طاقت نداشتم دیشب با یه تصمیم یهویی من و بابایی تصمیم گرفتیم بدون نوبت بریم دکتر دیشب اصلا خواب راحتی نداشتم چند بار بلند شدم ساعت 6 دیگه پا شدم نماز خوندم سوره یاسین رو خوندم اماده شدم بابایی مهربونم وقتی از کربلا اومده بود یه پلاک یاسین که خادم حرم امام حسین بهش داده بود بهم داده بود من امروز برا اولین بار گذاشتمش, صبحانه اماده کردم و بابا جونت رو بیدار کردم خلاصه ساعت 7:30حرکت کردیم یک ساعت بعد رسیدیم اما وقتی رسیدم مطب یخ کردم ساعت کاری دکتر تغییر کرده بود و ساعت 2 می اومد ما هم مجبور شدیم همه جارو بگردیم ساعت 1:30 رفتم مطب دیدم وای چه خبره بیشتر از 30 نفر اونجا نشسته بودن این همه ادم کی اومده بودن ...
نویسنده :
مامان الهام
19:05